بعد چند وقت...
سلام عسل مامان شرمنده مامانی خیلی وقته نیومدم و برات ننوشتم خب خودت مقصری اصلا نمیزاری ادم با خیال راحت بیاد واست بنویسه الانم شما خوابی و منم دارم از فرصت استفاده میکنم با اینکه شبا نمیتونم با شما راحت بخوابم و روزم خیلی اذیتم میکنی ولی بازم به عشق تو از استراحتم میزنم و میام واست بنویسم.عسل مامان بعضی وقتا خیلی اذیتم میکنی و من و تا حد جنون میرسونی شاید باورت نشه ولی شبا وقتی که شما خوابی من تمام بدنم میلرزه بابا میگه اینا همش مال اعصابه کمتر رو خودت فشار بیار بخدا دیگه دست خودم نیس شاید الان نفهمی چی میگم ولی وقتی مادر بشی اونموقع میفهمی که من چی میگفتم...بعضی وقتا که پی پی میکنی چنان حالت تهوعی میگیرم که میخوام بالا بیارم ولی بااین حال ...
نویسنده :
مامانی
1:28